برای روزهای بهتر...
سالها بعد، یک شب در کوچهپسکوچههای شهر، آوازی آشنا به گوشمان میرسد و به یاد خاطرات غرورانگیز و تلخ و شیرین گذشته، دوباره اشک در چشمانمان حلقه میزند: برای توی کوچه رقصیدن، برای ترسیدن به وقت بوسیدن...
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۱ ساعت 18:47 توسط
|